سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آلما

 

در روزگاران دور ، بازرگانی بود که روغن ، خرید و فروش می کرد. همسایه این بازرگان ، یک درویش فقیر و ساده بود . آن درویش، هیچ کار و حرفه ای و در نتیجه هیچ درآمدی نداشت ، ولی در صداقت و شرافت و خوش قلبی ، زبان زد خاص و عام بود . بازرگان که خیلی ثروتمند بود و به صداقت و پاکی همسایه اش خیلی اعتقاد داشت ، همیشه به درویش کمک می کرد . بازرگان در هر معامله ای که سودی می برد ، مقداری روغن برای درویش می فرستاد . درویش که به ساده زیستن عادت کرده بود ، همیشه مقدار کمی از آن روغن را مصرف می کرد و بقیه آن را در یک کوزه بزرگ ، ذخیره می کرد . وقتی که کوزه پر شد ، با خود گفت : من به این همه روغن احتیاجی ندارم . بهتر است که این روغن ها را به کسی بدهم که به آن بیشتر از من محتاج است . ولی هیچ کدام از همسایه ها به روغن احتیاجی ندارند . پس این روغن ها را کجا ببرم ؟ به چه کسی بدهم ؟
درویش کم کم نظرش را عوض کرد و با خودش فکر کرد و گفت : " اگر یک کوزه روغن را به کسی هدیه دهم بی فایده است . روغن خیلی زود مصرف می شود . علاوه بر این ، دست و دلبازی به کسی می آید که یک کاری یا درآمد مشخصی داشته باشد . مگر من چه چیز از بقیه کم دارم ؟ چرا نباید ازدواج کنم و بچه داشته باشم ؟ بهتر است که این کوزه روغن را بفروشم و با پول آن دست به کاری بزنم و درآمد مشخصی داشته باشم . بنابراین می توانم هر روز به دیگران کمک کنم . خوب ! بگذار ببینم چقدر روغن در کوزه است ؟ فرض کنیم 15 کیلو ، چقدر می ارزد ؟ فرض کنیم 200تومان می ارزد . خوب ، اگر این کوزه روغن را بفروشم ، با پول آن می توانم 5 تا میش بخرم . الان فصل تابستان است و پوست هندوانه و برگ کاهو به وفور یافت می شود . علاوه براین ، مزارع پر از علف است و می توانم میش ها را برای چرا به آنجا ببرم . اگر ظرف شش ماه هر میش دو تا بچه بیاورد، در آن صورت پانزده گوسفند خواهم داشت . مقداری علف نیز برای زمستان آنها خشک می کنم . شش ماه بعد ، گوسفندانم بره های بیشتری به دنیا می آورند ، فرض کنیم هرکدام یک بره به دنیا بیاورد ، در این صورت 20 گوسفند خواهم داشت . گوسفندانم را یکی دو سالی نگه میدارم و سپس تعداد آنها به اندازه یک گله می شود و بعد از آن شیر و ماست و پنیر و کره و خامه و پشم و کود گوسفندانم را می فروشم . راست می گویند که گوسفند حیوان مفیدی است . بعد از آن ، خانه ای با تمام تجهیزات می خرم و مثل آدم های ثروتمند مشهور می شوم و می توانم با یک دختر از خانواده نجیب ازدواج کنم .
چند ماه بعد از ازدواج ، خداوند به ما یک اولاد می دهد . هیچ فرقی نمی کند که دختر باشد یا پسر / مهم تربیت صحیح بچه هاست . من نهایت سعی خود را به کار می بندم تا بچه هایم را به خوبی تربیت کنم . وقتی پیرتر شدم و احساس کردم که دیگر نمی توانم به همه کارها رسیدگی کنم یک چوپان و یک خدمتکار استخدام می کنم تا از گوسفندها نگهداری کند ، به آنها غذا بدهد ، شیر آنها را بدوشد و کارهای خانه را انجام دهد . بچه هایم در این سنین ، خیلی شیطان و بازیگوش هستند . وقتی بچه ام شش ساله شد ، ممکن است خیلی بازیگوشی کند و گوسفندهایم را زخمی کند و به آنها صدمه بزند . حتی ممکن است بخواهد که بر پشت گوسفندی سوار شود . البته بچه ام هنوز نمی داند که گوسفند حیوانی نیست که بتوان بر پشت آن سوار شد . وقتی بچه ام دست به چنین کاری زد ، خدمتکار باید با نرمی و مهربانی به او بفهماند که نباید بر پشت گوسفند سوار شد ، ولی ممکن است که خدمتکار از این کار بچه ام عصبانی شود و او را کتک بزند . هرچند که بچه نباید بر پشت گوسفند سوار شود ، ولی دوست ندارم که ببینم بچه ام غمگین و ناراحت است . اگر روزی خدمتکار بخواهد دست روی بچه من بلند کند با همین چماق ، محکم ، این طوری می زنم بر فرق سرش .
درویش ساده دل که در رؤیاهای خودش گم شده بود و داشت به چطور تنبیه کردن خدمتکارش فکر می کرد ، چماق را بلند کرد و محکم روی کوزه روغن زد . کوزه شکست و همه روغنها روی سر و صورت و لباسهای درویش ریخت . در همان لحظه ، درویش خیالباف از رؤیای خودش بیرون آمد و فهمید که تفاوت بزرگی بین حقیقت و توهم و افکار پوچ وجود دارد .
درویش ، خدارا شکر کرد و با خودش گفت : " چه خوب شد که به جای خدمتکار ، کوزه روغن را تنبیه کردم ، وگرنه اگر با این شدت بر سر خدمتکار می زدم تا آخر عمر ، سر و کارم با دادگاه و قاضی و زندان بود .

پندها:
رویا و واقعیت از یک جنس هستند و هر دوی آنجا حاصل واکنشهای مغز انسان هستند با این تفاوت که واقعیتی که در ذهن ما شکل می گیرد بر مبنای علائمی است که از حواس ما دریافت می شود ولی رویا بر مبنای علائمی است که مغز ما آن را شبیه سازی می کند.
بین رویا و واقعیت فضایی داریم به نام توهم و سراب که باید حواسمان به آن قسمت باشد تا برایمان دردسر درست نکند. اگر ما در دوران رشد خود یاد نگرفته باشیم که مرز مشخصی را بین رویا و واقعیت ایجاد کنیم، توهم در مغز ما فعال خواهد بود.

 

  

 


نوشته شده در دوشنبه 89/9/1ساعت 12:41 عصر توسط احمدی نظرات ( ) | |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت


انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس