سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آلما

امان از وقتی که کسی فکر کند هر کاری کند بامزه است.

امان از وقتی که کسی فکر کند محبوبیت ارث پدرش است و به هیچ وجه خدشه دار نمی شود.

امان از مهران مدیری!

امان از قهوه تلخ!

تا کی باید ببینیم که شعورمان نادیده گرفته شده و کسی به حسابمان نمی آورد؟

تا کی هر قصه ی مبتذل و بی مایه ای را به اسم طنز به خوردمان بدهند و صدایمان در نیاید؟

تا کی روابط علت و معلولی در سناریوهای طنز به بهانه ی فانتزی بودن داستان  نادیده گرفته شوند و به روی خودمان نیاوریم.

تا کی به رقص مسخره ی مردها، دعواهای عوامانه ی زنها، بدگمانی سطحی همسران،  رندی تکراری عده ای، حماقت احمقانه ی عده ای دیگر، سر کچل آن یکی را نگاه کنیم و ببینیم که خنده امان که نمی گیرد هیچ، ته دلمان هق هقی خفه موج می زند.

کاش برنامه سازان ما، نیم نگاهی به طنزهای موفق بیندازند و ببینند که طنز درست آن است که قصه ای جدی و عمیق دست مایه ی طنزی موفق باشد و بر هر هجو و هزلی نمی توان نام طنز گذاشت.

مقایسه ای اجمالی بین سریال خارجی (دوستان) و این اراجیفی که به اسم طنز به خورد ما می دهند ثابت می کند که ما تا چه حد مظلومیم!

و این توهین آخری که دیگر بیداد است: این به اصطلاح طنز خودش چه هست که پشت صحنه اش چه باشد که قیمتی هم برای آن بپردازیم؟؟

 


نوشته شده در سه شنبه 90/1/23ساعت 12:28 عصر توسط احمدی نظرات ( ) | |


نوشته شده در سه شنبه 90/1/23ساعت 11:11 صبح توسط احمدی نظرات ( ) | |

حالم بد است حالم بد است ای مردم  ، از رفتارهایتان حالم بد است ، از طرز رانندگی تان ، از صف های صد شاخه تان ، از هجوم تاتارگونه تان به جعبه خرما یا شیرینی خیرات شده ، از برخورد و نگرش تان نسبت به جنس مخالف ، از داشتن غیرتهای بی مورد راجع به خواهر و مادرتان و بی غیرتی محض راجع به عزیزان دیگران ، از تحلیلهای سیاسی و اقتصادیتان در تاکسی ، از رد و بدل کردن بلوتوث های غیر اخلاقی ، از زیر پا گذاشتن حریم خصوصی دیگران ، از آشغال ریختنتان در خیابان ، از قابلیتتان برای تبدیل صحنه تصادف به محل قتل ، از نشستن در خانه هایتان و دنبال کردن اعتراضات از ماهواره ، از عملهای زیبائی ، از یکی نبودن حرف و عملتان ، از تعارف های بی موردتان ، از غیبت کردنهای کثیرتان ، از تغییر نظرهای یک ساعته تان ، از بی تفاوتیتان نسبت به کودکان کار ، از جو حاکم بر ورزشگاه هایتان ، از مرگ بر گفتنها و درود فرستادنهای بی پشتوانه تان ، از عشقهای یک شبه تان ، از انتخاب دوست پسرتان بر مبنای نوع خودرو اش ، از چاپیدن یکدیگرتان ، از قسم ها و دروغهای بی حد و حصرتان ، از بی مطالعه بودنتان ، از تن دادن و دل ندادنتان ، از ذوب شدنتان در فرهنگ غرب و فراموش کردن زبان مادریتان ، از رفتارهایتان در پاتایای تایلند و آنتالیای ترکیه ، از عدم رعایت نظافت شخصی تان ، از مدرک گرا بودنتان ، از کلاس گذاشتنهای بی موردتان ، از نژاد پرستیتان ، از خواب دو هزار و پانصد ساله تان ، از ادعاهای گزافتان راجع به مشاهیر ایران و ندانستن تاریخ تولدشان ، از مصرف گرا بودنتان از قسطی خریدن بنزتان برای فخر فروشی ، از رقصیدنتان در مهمانی با روسری و…. از کجا بگویم از چه بگویم که حالم بد است ، خیلی هم بد است.


نوشته شده در دوشنبه 90/1/22ساعت 10:12 صبح توسط احمدی نظرات ( ) | |

در حدیث است که حضرت موسی(ع) در مناجات کوه طور،

عرض کرد: « یا اله العالمین » (ای خدای جهانیان)،

جواب شنید: « لبیک »

سپس عرض کرد: « یا اله المحسنین » (ای خدای نیکو کاران)،

جواب شنید: « لبیک »

سپس عرض کرد: « یا اله المطیعین » (ای خدای اطاعت کنندگان)،

جواب شنید: « لبیک »

سپس عرض کرد: « یا اله العاصین » (ای خدای گنهکاران)،

جواب شنید: « لبیک،لبیک،لبیک »

 حضرت موسی (ع) تعجب کرد و عرض کرد:خدایا،تو را خدای جهانیان،خدای نیکوکاران،خدای اطاعت کنندگان خواندم یک بار فرمودی « لبیک » ولی تو را خدای گنهکاران خواندم سه بار «لبیک» فرمودی،حکمتش چیست؟

جواب آمد:

مطیعان به اطاعت خود،

نیکوکاران به نیکوکاری خود،  

و عارفان به معرفت خود اعتماد دارند،

گنهکاران که جز به فضل من پناهی ندارند  

اگراز درگاه من نا امید گردند به درگاه چه کسی پناهنده می شوند؟!

 


نوشته شده در چهارشنبه 89/12/25ساعت 4:27 عصر توسط احمدی نظرات ( ) | |

 

جسد متلاشی نشده و نسبتاً سالم زنی از خاندان امپراطوری "مینگ"

 


نوشته شده در سه شنبه 89/12/24ساعت 11:42 صبح توسط احمدی نظرات ( ) | |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت


انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس