امان از وقتی که کسی فکر کند هر کاری کند بامزه است. امان از وقتی که کسی فکر کند محبوبیت ارث پدرش است و به هیچ وجه خدشه دار نمی شود. امان از مهران مدیری! امان از قهوه تلخ! تا کی باید ببینیم که شعورمان نادیده گرفته شده و کسی به حسابمان نمی آورد؟ تا کی هر قصه ی مبتذل و بی مایه ای را به اسم طنز به خوردمان بدهند و صدایمان در نیاید؟ تا کی روابط علت و معلولی در سناریوهای طنز به بهانه ی فانتزی بودن داستان نادیده گرفته شوند و به روی خودمان نیاوریم. تا کی به رقص مسخره ی مردها، دعواهای عوامانه ی زنها، بدگمانی سطحی همسران، رندی تکراری عده ای، حماقت احمقانه ی عده ای دیگر، سر کچل آن یکی را نگاه کنیم و ببینیم که خنده امان که نمی گیرد هیچ، ته دلمان هق هقی خفه موج می زند. کاش برنامه سازان ما، نیم نگاهی به طنزهای موفق بیندازند و ببینند که طنز درست آن است که قصه ای جدی و عمیق دست مایه ی طنزی موفق باشد و بر هر هجو و هزلی نمی توان نام طنز گذاشت. مقایسه ای اجمالی بین سریال خارجی (دوستان) و این اراجیفی که به اسم طنز به خورد ما می دهند ثابت می کند که ما تا چه حد مظلومیم! و این توهین آخری که دیگر بیداد است: این به اصطلاح طنز خودش چه هست که پشت صحنه اش چه باشد که قیمتی هم برای آن بپردازیم؟؟
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |