مردی بود بسیار متمکن و پولدار ، روزی به کارگرانی برای کار در باغش نیاز داشت. بنابراین، پیشکارش را به میدان شهر فرستاد تا کارگرانی را برای کار اجیر کند. پیشکار رفت و همه ی کارگران موجود در میدان شهر را اجیر کرد و آورد و آن ها در باغ به کار مشغول شدند. کارگرانی که آن روز در میدان نبودند، این موضوع را شنیدند و آنها نیز آمدند. روز بعد و روزهای بعد نیز تعدادی دیگر به جمع کارگران اضافه شدند. گر چه این کارگران تازه ، غروب بود که رسیدند ، اما مرد ثروتمند آنها را نیز استخدام کرد. شبانگاه ، هنگامی که خورشید فرو نشسته بود، او همه ی کارگران را گردآورد و به همه ی آنها دستمزدی یکسان داد. بدیهی ست آنانی که از صبح به کار مشغول بودند، آزرده شدند و گفتند: پندها:
«این بی انصافی است . چه می کنید، آقا! ما از صبح کار کرده ایم و اینان غروب رسیدند و بیش از دو ساعت نیست که کار کرده اند . بعضی ها هم که چند دقیقه پیش به ما ملحق شدند . آن ها که اصلاً کاری نکرده اند.»
مرد ثروتمند خندید و گفت:« به دیگران کاری نداشته باشید. آیا آنچه که به خود شما داده ام کم بوده است؟»
کارگران یکصدا گفتند:«نه، آنچه که شما به ما پرداخته اید، بیش تر از دستمزد معمولی ما نیز بوده است. با وجود این، انصاف نیست که اینانی که دیر رسیدند و کاری نکردند، همان دستمزدی را بگیرند که ما گرفته ایم.»
مرد دارا گفت:« من به آنها داده ام زیرا بسیار دارم . من اگر چند برابر این نیز بپردازم، چیزی از دارائی من کم نمی شود. من از استغنای خویش می بخشم. شما نگران این موضوع نباشید. شما بیش از توقع تان مزد گرفته اید پس مقایسه نکنید. من در ازای کارشان نیست که به آنها دستمزد می دهم، بلکه می دهم چون برای دادن و بخشیدن، بسیار دارم. من از سر بی نیازی ست که می بخشم.»
بعضی ها برای رسیدن به خدا سخت می کوشند. بعضی ها درست دم غروب از راه می رسند. بعضی ها هم وقتی کار تمام شده است، پیدایشان می شود. اما همه به یکسان زیر چتر لطف و مرحمت الهی قرار می گیرند.
خدا استحقاق بنده را نمی نگرد، بلکه دارائی خویش را می نگرد . او به غنای خود نگاه می کند ، نه به کار ما. از غنای ذات الهی، جز بهشت نمی شکفد.
آری
خدا به هر که خواهد روزی بی حساب بخشد[1]
خداوند به هر که خواهد روزی می بخشد.
خداوند بی حساب می بخشد.
آری
حساب و کتاب خدا با حساب و کتاب ما انسانها بسیار متفاوت است او کاری ندارد، تو کی هستی، کجا هستی، در چه خانواده ای هستی و ... بلکه او به هر که بخواهد روزی بی حساب می بخشد.
پس بیایید به بخشش بیکران و روزی بی حساب خداوند مهربان امیدوار باشیم.
پاورقی:
1- (سوره آل عمران – آیه 36) :هروقت زکریا به صومعه عبادت مریم میامد روزی (شگفت آوری) می یافت. می گفت: ای مریم این روزی از کجا برای تو می رسد؟ پاسخ داد: که این از جانب خداست. که همانا خدا به هر که خواهد روزی بی حساب دهد.
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |