هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم. تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند. در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم .از لهاز فکری هم دو طرف باید به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فکر ندارد که به من بخورد ولی مامانم می گوید این ساناز از تو بیشتر هالیش می شه در عزدواج سن و سال اصلن مهم نیست چه بسیار آدم های بزرگی بوده اند که کارشان به تلاغ کشیده شده و چه بسیار آدم های کوچکی که نکشیده شده. مهم اشق است اگر اشق باشد دیگر کسی از شوهرش سکه نمی خواهد و دایی مختار هم از زندان در می آید من تا حالا کلی سکه جم کرده ام و می خواهم همان اول قلکم را بشکنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم به سه چیز تکیه نکن : غرور ، دروغ و عشق آدم با غرور میتازد ، با دروغ میبازد و با عشق میمیرد ( دکتر علی شریعتی ) شکایتی برگ زرد از درخت ندارد ، چون می داند راه دیگری جز جدایی نیست ، راهی که هر آدمی نیز روزی به آن خواهد رسید ( اُرد بزرگ) تصمیم خداوند از قدرت درک ما خارج است اما همیشه به سود ما می باشد ( پائولوکوئیلو) یک پرنده کوچک که زیر برگ نغمه سرایی میکند برای اثبات خدا کافی است (ویکتور هوگو) آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد به زودی موفق میگردد ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد و این مشکل است زیرا او دیگران را خوشبخت تر از آنچه هستند تصور میکند (مونتسکیو) این قانون طبیعت است که هیچ کس به تنهایی نمی تواند خوشبخت باشد بلکه خوشبختی و سعادت را باید در سعادت و خوشبختی دیگران جستجو کرد
(ویلیام شکسپیر) مردم اشتباهاتشان را روی هم میریزند و غولی به نام تقدیر میسازند اگه با دلت چیزی یا کسی رو دوست داری زیاد جدی نگیرش ، چون ارزشی نداره ، چون کار دل دوست داشتنه ، مثل کار چشم که دیدنه ، اما اگه یه روز با عقلت کسی رو دوست داشتی ، اگه عقلت عاشق شد ، بدون که داری چیزی رو تجربه می کنی که اسمش عشق واقعیه ( افلاطون) گفتم : خسته ام گفتم : هیچ کس نمییداند در دلم چی میگذرد گفتم : غیر از تو کسی را ندارم گفتم : ولی انگار اصلا من را فراموش کردید گفتم : تا کی باید صبر کرد گفتم : تو بزرگ هستى و نزدیک شدنت برای منِ کوچک بسیار دورهست تا آن وقت چی کار کنم گفتم : بسیار خونسردهستی تو خدایی و صبور من بنده اى تو هستم و ظرف صبرم کوچک است یک اشاره کنید تمام است گفتم : اَنا عَبْدُکَ الضَّعیف الذَّلیل اصلا چطور میتوانی ؟ گفتم : تَوَّکَّلْت علی الله گفتم : دوستت دارم گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم گفتم: تو همیشه نزدیک هستی؛ من دور هستم… کاش می‌شد به تو نزدیک شوم گفتم: این هم توفیق می‌خواهد! گفتم: معلوم هست که دوست دارم من را ببخشید گفتم: با این همه گناه… آخر چی کار می‌توانم بکنم؟ گفتم: دیگر روی توبه ندارم گفتم: با این همه گناه، برای کدام گناهم توبه کنم؟ گفتم: یعنی بازهم بیایم؟ بازهم من را می‌بخشید؟ ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک
مهریه و شیر بلال هیچ کس را خوشبخت نمی کند. همین خرج های ازافی باعث می شود که زندگی سخت بشود و سر خرج عروسی داییمختار با پدر خانومش حرفش بشود دایی مختار می گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شاید حقوق چتر بازی خیلی کم بوده که نتوانسته خرج عروسی را بدهد. البته من و ساناز تفافق کرده ایم که بجای شام عروسی چیپس و خلالی نمکی بدهیم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتی می خوری خش خش هم می کند
اگر آدم زن خانه دار بگیرد خیلی بهتر است و گرنه آدم مجبور می شود خودش خانه بگیرد. زن دایی مختار هم خانه دار نبود و دایی مختار مجبور شد یک زیر زمینی بگیرد. میگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پایین! اما خانوم دایی مختار هم می خواست برود بالا! حتمن از زیر زمینی می ترسید. ساناز هم از زیر زمینی می ترسد برای همین هم برایش توی باغچه یک خانه درختی درست کردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شکست.. از آن موقه خاله با من قهر است
قهر بهتر از دعواست. آدم وقتی قهر می کند بعد آشتی می کند ولی اگر دعوا کند بعد کتک کاری میکند
گفتی : (لا تَقنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ الله). هرگز از رحمت نامنتهایی خدا نا امید مباشید. (زمر 53)
گفتی : ( اَنَّ الله یَحُولُ بَیْنَ المَرء و قَلْبهِ ). بدانید که خدا در میان شخص و قلب او حایل است. (انفال)
گفتی : (نَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید) ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم. (ق 16)
پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم. (بقره 125) گفتی : (فَاذْکُرُنی اَذْکُرْکُم)
گفتی : (وَ ما یُدْریکَ لَعَّلَ السّاعَةَ تَکونُ قَریباً) چه میدانی شاید آن ساعت بسیار موقعش نزدیک است. (احزاب63)
گفتی : (وَاْتَّبِع ما یوحَی اِلَیْکَ وَاْصْبِِرْ حَتَّی یَحْکُمَ اللهُ وَ هُوَ خَیْرُالحاکِمین) و تو خود از وحی خدای که بر تو می رسد پیروی کن و راه صبر پیش گیر تا وقتیکه خدا (میان تو و مخالفانت) حکم کند که او بهترین حکم فرمایانست. (یونس 109)
گفتی : (وَ عَسَی اَنْ تُحِبُّوا شَیْأ وَ هُوَ شَرٌّ لَکُم ) و چه بسیار شود که چیزی را دوست دارید و در واقع شر و فساد شما در آن است. (بقره216)
گفتی : (اِنَّ اللهَ بِالنّاسِ لَرَئوفٌ رَّحیم) همانا خدا به خلق مشفق و مهربان است. (بقره 143)
گفتی : (اِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُتَوَّکِلین) همانا خدا آنان که بر او اعتماد کنند دوست دارد و یاری کند. (آل عمران 159)
گفتی : خوب یادت باشد : (وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَعْبُدُ اللهَ عَلَی حرفٍ فَإنْ أصَابَهُ خَیْرٌ اْطمَأنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ أنقَلَبَ عَلَی وَجْهِهِ خَسِرَالدُّنْیَا وَألاَخِرَة)
و بعضی از مردم کسی است که خدا را بزبان ظاهر می پرستد(نه بحقیقت). از این رو هر گاه به خیر و نعمتی رسد اطمینان خاطر پیدا کند و اگر به شر و فقر و آفتی برخورد از دین خدا رو بگرداند چنین کس در دنیا و آخرت زیانکار است. (حج 11)
(بقره/186) گفتی: (فانی قریب) من که نزدیکم
گفتی: (و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال)
هر صبح و عصر، پروردگارت را پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف/ 205)
گفتی: (ألا تحبون ان یغفرالله لکم)
دوست ندارید خدا ببخشدتان؟! (نور/22)
گفتی: (و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه)
پس از خدا بخواهید ببخشدتان و بعد توبه کنید (هود/90)
گفتی: (الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده)
مگر نمی‌دانید خداست که توبه را از بنده‌هایش قبول میکند؟! (توبه/104)
گفتی: (الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب)
ولی) خدا عزیز هست و دانا، او آمرزنده‌ی گناهان هست و پذیرنده ای توبه (غافر/ 3-2)
گفتی: (ان الله یغفر الذنوب جمیعا)
خدا همه‌ی گناه‌ها را می‌بخشد (زمر/53)
گفتی: (و من یغفر الذنوب الا الله)
به جز خدا کی هست که گناهان را ببخشد؟ (آل عمران/135)
گفتی: (الیس الله بکاف عبده)
خدا برای بنده‌اش کافی نیست؟ (زمر/36)
گفتم: در برابر این همه مهربانیت چیکار می‌توانم بکنم؟
گفتی: (یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما)
. :: ای مؤمنین! خدا را زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هایش بر شما درود و رحمت می‌فرستند تا شما را از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیاورند. خدا نسبت به مؤمنین مهربان هست (احزاب/41-43)
گفتم: چقدر احساس تنهایی می‌کنم
گفتی: (فانی قریب)
من که نزدیک هستم (بقره/186)
| قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |
درباره سایت
منوی سایت
آرشیو سایت
پیوند ها
اختصاصی ویژه
طراح قالب
امکانات سایت